نتایج جستجوی عبارت «عملیات والفجر ۱۰» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
برادران گشتی عراق
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از عملیات والفجر 2 در ارتفاعات مشرف بر شهر " چومان مصطفی"ی عراق مستقر بودیم. عراقیها برای اینکه سنگرهای کمین ما را شناسایی کنند بعضی از شبها چراغ فانوس به گردن الاغها می انداختند و آنها را به طرف نیروهای ما رها ‌می‌کردند. تا بچه‌ها به خیال اینکه افراد گشتی عراق هستند بطرف آنها تیراندازی کنند و سنگرها شناسایی شود‌. برادران چون از این موضوع مطلع بودند هر شب انتظار چنین کاری داشتند و تیراندازی نمی‌کردند. برخی...
مگس و مجس
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات والفجر 10 که در منطقه عملیاتی خرمال انجام شد. بچه‌ها دو سرباز عراقی را به اسارت می‌گیرند و برای چند ساعتی آنها را نزد خود نگه می‌دارند. آنها با تکلم ناقص عربی شروع می‌کنند ‌‌با ‌ اسیران مکالمه کردن.‌ به آنها محبت کرده و به شوخی کردن می‌پردازند‌، یکی از برادران به دو سرباز عراقی تخمه کدو تعارف می‌کرد و می‌گفت، بگو "کدو"، بگو "مگس" و سرباز عراقی‌‌ می‌گفت: "مجس" و همه می‌خندیدند. موقعی که می‌خواستند...
خط پدافندی فاو
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
پس از عملیات والفجر 8 که در بهمن ماه سال 1364 انجام شد‌،1 خط پدافندی و دفاعی نیروهای خودی در فاصله 11 کیلو متری شهر فاو تثبیت گردید‌. این خط پدافندی از سمت چپ، یعنی جنوب از خور‌عبداله شروع و جاده فاو – ام‌القصر را قطع و از شمال بخشی از دریاچه نمک را شامل و جاده فاو - بصره و فاو البحار را قطع ودر نهایت از شمال شرقی به اروند می‌رسید‌. پدافند بخشی از این خط دفاعی...
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچه‌های گردان کمیل و‌ سردار شهید علی اصغر سرافراز‌، حاج آقا بنایی می‌گوید‌: رزمنده‌ای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچه‌ای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به ‌علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچه‌های گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم‌، شهید علی اصغر مرتب با ‌ بابای مهدی شوخی می‌کرد...
زندگینامه آزاده علیرضا قلمداد
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
علیرضا قلمداد در سال 1343 در خانواده‌ای متدین و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. در دوران کودکی، پدر زحمتکش و دلسوز خود را از دست داد. با رسیدن به سن 7 سالگی جهت کسب علم و دانش وارد‌ دبستان فاطمه طباطبایی ‌شهرستان نی‌ریز شد. دوران ابتدایی را با موفقیت بپایان رسانده و دوران راهنمایی را در مدرسه مسعود بزرگی شروع کرد. با گذراندن دوران راهنمایی وارد دبیرستان امام خمینی(ره) گردید. پس از اخذ دیپلم از...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید علی اصغر مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد علي اصغر مختاري »
یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه ۱۳۴۶/۶/۳۰ گاهی بود که خداوند در شهرستان نی‌ریز، از فیض و رحمت خود به خانواده‌ای که از محبان اباعبدالله الحسین (ع) بودند، پسری عطا کرد که رهرو راه امام حسین (ع) سردار شهیدان کربلا باشد. به همین دلیل نام «علی‌اصغر» طفل شش‌ماهه سالار شهیدان را بر او نهادند. او در دامان مادری شیفته فاطمه (س) و زینب (س) و در آغوش پدری عاشق امام حسین (ع)...
شهدا سال 65- زندگینامه شهید منصور منصوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد منصور منصوري »
عاشقان رفتند و چشم اشک‌باری ماند و من از غم بی‌حاصلی‌ها کوله‌باری ماند و من از شهیدی می‌گوییم که معنی عاشقی را می‌دانست و تمام لحظات زندگی را در رسیدن به کاروان عاشقان رفته، در بی‌قراری می‌گذراند. از منصور منصوری که در تاریخ ۱۳۴۶/۱۲/۲۲ در روستای فورگ از توابع شهرستان داراب دیده به جهان گشود و با درخشش طلیعه وجودش، گرمی و هیجان خاصی به کانون خانواده بخشید و درِ سعادت و ثواب را بر روی آنان گشود. در همان...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید اسماعیل ازادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید اسماعیل ازادی »
از اسماعیل می‌نویسیم. از او که قربانی راه خدا بود و آزادی از زندان تن را در پرواز به سوی معبود می‌دانست. از او که سال 1352 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه هجرت و دوره راهنمائی را در مدرسه ابن‌سینای آباده طشک گذراند. بعد از اتمام تحصیلات راهنمائی راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. اسماعیل علاقه وافری به امام و انقلاب اسلامی داشت و تمام افکارش...
بهداری رزمی جنگ از دیدگاه حمید رضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی از سال 1363 به بعد تا پس از جنگ معاونت بهداری رزمی جنوب که می‌توان گفت بهداری رزمی جنگ محسوب می شد‌، را به عهده داشتند1. در رابطه با نحوه درمان مجروحین و تدابیر و اقداماتی که در این زمینه در طول جنگ پیش بینی شده بود‌، اطلاعات موثق و زیادی دارند‌. پزشکان‌، پیراپزشکان و امدادگران جمعی بهداری رزمی جنگ بحق خدمات بسیار ارزنده و شایانی را در طول جنگ به رزمندگان خصوصا"...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید منصور یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد منصور ياراحمدي »
از مهربانی او آشکار بود که تنها به خویش نمی‌اندیشد و در افق نگاهش جهانی عاری از ظلم و ستم را می‌دید. فریادش استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود. منصور سال ۱۳۴۷ در روستای رودخور نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. تربیت او بر اساس اصول مقدس اسلام در کانون گرم خانواده، از همان دوران کودکی علاقه به مسجد، نماز و سایر مسائل مذهبی را در دل وی جای داد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید دستغیب...